Thursday, August 26, 2004

یا اباالفضل

*
درست یادم نیست که داستانش چه جوری بود ولی فکر کنم اینجوری بود که شخصی پیدا شده بود که روی آب راه میرفت. در میان حیرت مردم یکی ازش پرسید که تو چه جوری این کار رو میکنی؟ طرف گفت من وقتی می خوام روی آب راه برم میگم «یاعلی» و بعدش می تونم روی آب راه برم. سوال کننده گفت: تو که علی رو نمیشناسی با یک یاعلی گفتن روی آب راه میری. من که خود علی هستم!
*
اوایل چنگ عراق و آمریکا بود. چون دیرم شده بود تصمیم گرفتم که مقداری از راه رو با تاکسی برم. تاکسیه با یکی دیگه از مسافرها شروع کرد به حرف زدن. می گفت چه خوب میشد اگه این آمریکا بعد از عراق بیاد ایران و ما رو هم آزاد کنه و یه دموکراسی هم اینجا راه بندازه! کاش الان میدیمش و آزادی و دموکراسی که آمریکا به عراقی ها هدیه کرده بهش نشون میدادم.
*
4 شهریور، المپیک 2004 آتن ، مسابقات وزنه برداری . حاج حسین ( لقبی که سایت المپیک هم به رضازاده داده!) میره بالا و در میان تشویق تمشاچی ها با اختلاف 17 کیلو (اگه اشتباه نکنم) نفر اول میشه. رمز پیروزیش هم فقط یک کلمه است : یا اباالفضل
یاد اونی افتادم که روی آب راه میرفت. حسین فقط یک یااباالفضل میگفت و کوهی رو بلند میکرد. حالا فکرش رو بکن. دیگه حضرت اباالفضل کی بوده. حالا فکر کن پدر همچین شیر مردی چه یلی باید باشه. اما الان به خاطر به اصطلاح آزادی حرمت حرمش رو هم نگه نمیدارند!
--------------
بعد از کلی وقت ما هم فردا میریم مسافرت. خلاصه ندیدن حلال کنین. مواظب باشین به علت کمبود اکسیژن چیزیتون نشه :D!

No comments: