Tuesday, September 26, 2006

درهای آسمانی

خدایا! تا کی می خواهی درهای آسمانت را بر روی آدم هایی باز کنی که هیچ وقت لیاقت نزدیک شدن به آنها را هم ندارند؟ آدم هایی که یک ماه بعد وقتی که این درها را می بندی حتی متوجه بسته شدن این درها هم نشده اند ؟ انهایی که بعد از این همه سال هنوز نفهمیده اند که اگر قرار بود به خاطر گرسنگی و تشنگی تحولی حاصل شود، شترها می شدند اشرف مخلوقات نه نسل بشر؟ بشری که هنوز هم شب های قدر با خیال تخت می خوابد؟
به خدایت قسم! به خود خدا ایت قسم! ما لیاقت نداریم. ما فقط گرسنگی کشیدن را بلدیم. ما فقط جلوی پایمان را نگاه می کنیم. ما بعد از این همه مدت هنوز یاد نگرفته ایم که نگاهمان را از جلوی پایمان بگیریم و به آسمان و درهای بازش نگاه کنیم تا در نوری که از لا بلای این درها بر ما می تابد غرق شویم.
خدایا! ما هنوز تا آدم شدن فاصله زیادی داریم. آخر به چه امیدی از ما ناامید نمی شوی که هنوز هم هر سال این درها را بر روی ما باز می کنی؟

Saturday, September 23, 2006

7


هنوز صداي بمبارون ها به وضوح تو گوشمه.خاموشي ها.آژير خطر.جمله معروف "صدايي كه هم اكنون مي شونيد بيانگر وضعيت قرمز است..."
يادم يكبار از سرو صداي زياد از خواب بيدار شدم نميدونستم چه خبر شده بابا كنارم خوابيده بود گفت نترس بخواب بمبارونه!! يه بار هم بمبارون بود ما زير پله ها پناه گرفته بوديم و يه سري عراقي اومده بودن تو كوچه داشتن به خونه ها تير اندازي مي كردن!! به همه خونه ها به جز خونه ما! البته خيلي سال بعد فهميدم كه خواب بوده وعراقي ها هيچ وقت نتونستن تا دم خونه ما بيان! ولي تا قبلش هميشه به عنوان يكي از واقعيت هاي مسلم زندگي بهش نگاه مي كردم!
يادش به خير يه پتو هم داشتم _ هنوزم دارمش!_ بعضي وفتا موشك بارون كه ميشد ميرفتم گوشه اتاق پتوم رو مي كشيدم رو سرم و عينهو كبك فكر مي كردم ديگه امنيت برقرار شده و هيج بمبي اجازه فرود رو سر بنده رو نداره ! روزگاري بود!
...
راستش من گاهي از دست اين همه غري كه مردم ميزنن خيلي خسته ميشم اصلا انگار خدا بعضي ها رو آفريده فقط واسه نق زدن اصلا نمي تونم همچين ادم هايي رو درك كنم .
يه زن و شوهر جووني رو ميشناسم كه اقاهه شايد به زور 35 سالش باشه ولي تو جنگ بوده تا پارسال وضع زندگيشون خوب بوده ولي يهو اين آقا بدنش شروع مي كنه به لم و لس! شدن طوري كه الان بدون عصا نميتونه راه بره.ظاهرا از عوارض جنگه .دكترا هم آب پاكي رو ريختن رو دستش و بهش گفتن ديگه خيلي زنده نميمونه.الان هم خيلي كاري از دستش بر نمياد و اموراتشون به سختي ميگذره. گله اي ندارن شكايتي ندارن ولي من نميفهمم چرا بايد هم اين عوارض و تحمل كنن هم توهين بشون از ملت كه چرا مثلا بچت صد سال ديگه سهميه كنكور داره؟؟
مردمي كه خيلي بيشتر از يه يچه 5-6 ساله جنگ رو حس كردن چرا واسه آدمايي كه خودشون از مردم بودن و جلوي تير مستقيم دشمن قرار گرفتن اون قدر كه بايد ارزش قائل نيستن؟؟! اونايي كه اگه نبودن اون عراقي ها امروز نه فقط واقعا دم خونه ما بلكه كل خونه رو اشغال كرده بودن!

Wednesday, September 6, 2006

بلای خفته

بعد از اینکه در شبهای صیف جاری با مشقتی فرا گیر این فرزاد حسنی را تحمل نمودیم و چون خود را در همه امور، صاحب نظر موثره موکده میدانیم!!! از همین تریبون اعلام میکنیم:

الف- الیوم استماع سخنان و دیدن جمال فرزاد حسنی به ای نحو (رادیویی، تلویزیونی، اینترنتی، جرایدی، کوچه، شارع، میهمانی و غیره) حرام اندر حرام اندر حرام است!
ب- حب فرزاد حسنی در حکم محاربه با اینجانب خواهد بود و خون فرد مذکور حلال اندر حلال است.
ج- استفاده از "تلیفون"، "نومه"،"درست درمون" و کلیه واژگانی که توسط این فرد مصطلح گردیده قطعا عین خوردن گوشت برادر مرده و حرام است.
د- ولنگ و واز نشستن بر روی مبل، نشر متلک، کل کل با عوامل پشت صحنه، قهقه بی مورد، کارگردانی برنامه، دستور به فیلمبردار و اموری از این دست برای تمامی مجریان بلکه تمامی آحاد مردم حکم غلط زدن در نجاست را دارد!
ه – هر فعل دیگری که از فرزاد حسنی سر زده بگونه ای که به آن شهره باشد مانند آنکه بگویند "دیدی فرزاد حسنی فلان کار را کرد" یا "حسنی خیلی در بهمان امر تخصص دارد" ترک آن فعل احتیاط واجب و بلکه در بعضی موارد انجام افعال منتسب به این فرد حرام است.
و- هر کس به این احکام عمل نکرد علاوه بر همه عقوبتها به عقوبت تشبه به فرزاد حسنی دچار و مورد نفرت عمومی و انزجار جهانی قرار میگیرد.
ز- این احکام به هیچ وجهی از وجوه امکان رجوع و بطلان ندارد!!

الاحقر آشیخ طه بلاگی!