Saturday, May 19, 2007

شب شيشه اي

- آقاي رادان بعضي ها ميگن شما دايره دوستانتون خيلي تنگه. درست ميگن؟
- من بيشتر با دوستان دوران دبيرستان و اونها در ارتباطم و...
- پس از بازيگران سينما خيلي دوست صميمي نداريد؟
- نه خير، اين طور هم نيست. من دوستان بازيگر هم دارم.
- مثلا كي؟
- مثلا گلشيفته فرهاني ...( چند لحظه مكث همراه با سكوت) و همسرش!
(اين مال چند روز پيش هست. شايد عبارتها دقيق يادم نباشه)
------------
نمي دونستم اين چند خط رو بنويسم يا نه. ولي حالا نوشتم. نميدونم چند خط بشه.
خلاصه اينكه بدم نميومد بحث قبل رو ادامه بدم. نه اينكه بخوام بگم حرف من درسته. اون رو هم كه دفع قبل گفتم براي اين بود كه بگم سعي كنيم بهتر فكر كنيم. شايد توي اون كامنت با يك دونقطه دي مي شد سر و ته قضيه رو هم آورد. اما اين فقط صورت مسأله رو پاك ميكنه نه اصل مطلب رو. خلاصش من به شدت پا كار مباحث مختلف هستم ولي ياري اندر ره نمي بينم!

7 comments:

حامد said...

بیچاره تو دلش مونده بوده بد جایی لو داده، اشکال نداره شما سخت نگیر.
من نفهمیدم کجای پستت بحث برانگیر بود!

Anonymous said...

بابا مستر بحث کی توان بحث با تو رو داره آخر مباحثه

Anonymous said...

اتفاقا بدون مکث هم گفت.

Anonymous said...

بحثی که دو طرفش از اسلاف حاج میرزا علی باشند اصلا به صلاح نیست به چند دلیل.
اولین و ساده ترین دلیلی که به ذهنم میرسه اینه که اوایل تاسیس وبلاگ یه بحثی در گرفت ( که یادم نیست موضوع چی بود) و آخرش "یک نفر"( که شما بنودی البته) به این نتیجه رسید که من برم در روستا باغچه ( شایدم باغ) بیل بزنم
به همین دلیل و دیگر دلایل لازم برای بحث ( که ما هیچ کدام را نداریم و اگر داریم و شما نشان ما بدی خوشحال میشیم ) عمرا بحث در اینجا کار درستی نیست!
یعنی بحث پیش شرط هایی رو لازم داره که فراهم نیست ...

Anonymous said...

نمی دانم چرا مدام در بین حرفها دنبال معناهای پنهانی می گردیم؟؟

Anonymous said...

عادت داریم تو هر چیزی دخالت بیجا کنیم و دنبال سوتی بگردیم و اسم خودمون رو بذاریم دانشجوی هوشیار

Anonymous said...

man hads mizanam in anonymous ke tish biare mareke shode fatemeh famil bashe :D