Saturday, November 4, 2006

آقا مستقیم

الان ساعت 12.39 دقیقه بامداد و من باید یه نیم ساعتی بگذره تا بتونم آنلاین شم!‌ روزانه‌ام تموم شده پول هم ندارم بخرم یعنی دارم، امروز می‌خواستم بخرم که یادم رفت اما کلاً تصمیم گرفته بودم به علت شورتیج آو مانی دیر بخرم که به نسبت هم موفق شدم الان هم دو روزه که اصلاً وصل نشدم، به جان شما بد رکوردی نیست! الان هم از خدا که پنهون نیست از شما چه پنهون در حال وقت کُشیم!
امروز خیــــــلی خوش گذشت! مدت‌ها بود که انقدر نخندیده بودم. دوتایی اومدن دنبالم و بعدش هم رفتیم انقلاب که کتاب بخریم، خوب اولین مغازه هم کتاب رو داشت و ما کار دیگه‌ای نداشتیم... برگشتیم خونه؟ هه، زهی خیال باطل! انقدر پیاده اومدیم تا کافی‌شاپ دیدار بالاخره رخ نمایاند. دیگه داشتیم کم‌کم پیشنهاد دهنده رو به خیالاتی شدن و توهم زدن در مورد موجودیت چنین کافی‌شاپی متهم می‌کردیم که معلوم شد خدا دوستش داره. دیدیم راه‌پله می‌خوره میره پایین ما هم رفتیم پایین باز پایین باز پایین‌تر! دختر کجا ما رو ورداشتی آوردی؟ اینجا که اندِ "مکان"ه! همچین نگا کرد تو مایه‌های اینکه پس چی؟ منو دست‌کم گرفتین؟!
رفتیم تو! اوووووه! بابا می‌گفتی ما یه کم تیپ بزنیم، یه دو نفرُ‌ همراه خودمون بیاریم اینطوری که نمیشه که آخه!
همون اول هم زده بود که "از دادن قلیان به بانوان و اطفال زیر 8 سال معذوریم" !!!! بابا انصافتو شکر! بانوان و اطفال زیر 8؟ دمت گرم دیگه! می‌گفتی تشریف نیارین که سنگین‌تر بود. اما خوب بعداً‌ کاشف به عمل اومد تابلو مخصوص اماکن است و بس!
امم... چیزه... ساعت یک شد! بقیه‌اش باشه واسه بعد!!
اگه عمری بود البته
پ.ن: متن بالا مربوط به امروز نیست!

No comments: