Monday, October 11, 2004

پاییزِ پلیس

خانمها ، آقایون! پلیسهای اتوبان صدر و بابایی دارند مثل برگ درختان پاییزی ، یک به یک به افسانه ای تبدیل میشوند! حالا اینکه یکی یکی از سر کار جیم میزنند یا در دعوا با رانندگان محترم سر به نیست می شوند یا توسط رانندگانی که برای گرفتن جریمه ترمز نمیکنند به دیار باقی می شتابند یا به خاطر هفته نیروی انتظامی مرخصی تشریف دارند یا اینکه زیادی شیطون بلا شدند و این گوشه کنارها قایم شدند یا به محلات بی قانون تر کوچ کرده اند دیگه الله اعلم! حالا ممکن هست که هنوز هم پلیس دیده بشه ولی لااقل مثل یکی دو ماه پیش مثل مور و ملخ! تو خیابون پلیس نریخته!
شاهد هم آقا حامد هستند که هفته پیش به اتفاق ایشان عنقریب یک کیلومتر در بزرگراه صدر به جولان پرداختیم و بعد یادمون افتاد که ای بابا ! کو کمربند!؟!؟! و آبی از آب دِگر نتوان جنبیدن!
هی هی هی ! آری ای فرزند! فقط عزم آن داشتند که چند برگی به دوسیه قطور تأدیبات معوقه مرکب اضافه کنند! ( چرا یهو فارسی دری از خودت در وکولی؟)

No comments: