Sunday, September 26, 2004

صدا

یک گوشه نشسته بود ، رفته بود تو فکر . فکر قدیما که اینجا نبود . اون قدیما که پیش زن و بچه و دوست و آشنا بود . فکر اون قدیما که مثل حالا تنها نبود. با این فکرها داشت کم کم خودش رو دق مرگ میکرد.
اما خیلی زود فهمید که با غم و قصه و فکر گذشته کاری درست نمیشه! با خودش گفت "چه خوب میشد حداقل اونهایی که هنوز صدایم برایشان آشناست ، صدایم رو می شنویدن! شاید هم جوابی ازشون شنیدم، اگر هم نشنیدن حداقل من سعی خودم رو کردم. " . با این امید زد زیر آواز .
یه نفر از اون پایین گفت " بالاخره این قناریه هم زد زیر آواز! صداش هم چه باحاله "


قشنگی آواز قناری به خاطر امیدی هست که در صداش وجود داره . نه به خاطر غم قفس و تنهایی و .....
بیایید ما هم از امید بخونیم.

No comments: