Tuesday, September 7, 2004

سرنوشت

می گویند وقتی انسانها می خواهند پا به این دنیا بگذارند، تمام آنچه بر آنها در دنیا خواهد گذشت گفته می شود. تمام سختیها ، خوبیها ، خوشی ها و ناخوشی ها . و همه انسانها قبول می کنند و پا به این دنیای خاکی می گذارند. پس چرا ما گاهی اوقات اینقدر از همه چیز شاکی هستیم؟
قبل از ورود به این دنیا چه چیزی را می دانستیم که سختی های این دنیا را به جان خریدیم ؟ که حالا فراموشمان شده ؟
حتما از ورود به این دنیا هدفی داشتنیم . آن هم در دنیای که حتی آمیب ها هم هدفی برای زندگی دارند . چرا فراموش کرده ایم آنچه باید انجام دهیم؟ چرا سر خود را با خوردن و خوابیدن و نمازهای آبکی خواندن ودعاهای الکی خواندن و اشکهای تمساح ریختن و زدن و رقصیدن و پول جمع کردن و کلک زدن و ... گرم کردیم؟
شاید تا وارد دنیای فانی میشویم هدفمان یادمان میرود وبا خود می گوییم " حالا این پنجاه – شصت سال را بی هدف چه کار کنم؟ " و بعد میزنیم زیر گریه.
کسی چه می داند؟ شاید هم هدفمان این بوده که ببنیم عزرائیل چه شکلی است!


No comments: