Monday, August 2, 2004

Fight club

امروز اصلاً روز خوبي نبود. صبح، البته صبح كه چه عرض كنم نزديك ظهر بود با يكي از دوستام مشاجره كردم، تقصير من نبود يعني اصلاً نمي دونم چه جوري شروع شد، به خودم اومدم ديدم دارم بهش ميگم I am not here to bother u و تموم. اين آخرين جمله بود كلي از صبح تا حالا حالم گرفتس! حالا دو حالت داره يا دفعه ديگه كه ديدمش بهم PM ميده و دوباره با هم دوست ميشيم و يا اينكه همه چي تموم!
دوستيمون داشت يكساله مي شدا. راستي براي جلوگيري از هر گونه سوء برداشتي بايد بگم اين دوست من حتي يك كلمه هم فارسي سرش نميشه.
در ضمن 1$ هم بهم مقروضِ، اصلاً فكركنم برا همين قهر كرده!!( تيريپ بدجنسي)

*
بعد از يه مدت نسبتاً طولاني يك كتك كاري درست و حسابي ديدم. دو تا پسر حدود 20 ساله، آقا يكي اين بزن يكي اون بزن. كلي باحال بود. يكي هم اونجا بود نمي دونم دوستشون بود، فضولشون بود، چي كارشون بود! هر كي رد مي شد مي خواست اينا رو جدا كنه ول كن آقا بگذار همُ بزنن. بعدشم كه دعوا تموم شد هي مي گفت حالا كه چي؟ حالا كه چي؟ آخه برادر من! حالاكه چي يعني چي؟ لابد كلي حال كردن، اگه من يه همچين كتك كاري داشته باشم تا دو هفته توپ توپم!

No comments: