Tuesday, March 14, 2006

فضل پدر

الیوم که طبق عادت معمول و سرنوشت محتوم، مشغول محاسبه دیون و بدهی ها بودیم و بین دخل و خرج وساطت می کردیم بل به ملاقات جمال بی مثال یکدگر نائل شوند و دیون سه برج بعد را به عایدی پنج برج بعد و هشت را به نه حواله میدادیم و از این قسم امور زَخرَف... به ناگاه یاد آوردیم حکایتی را که ابوی گرامی روزگاری حکایت کرد از جد بزرگوار این حقیر ، مرحوم حاج میرزا علی، که آن مرحوم مغفور در سنه ای اندر سنوات دهه بیست خورشیدی قصد زیارت عتبات عالیات و تشرف به حج کرد. چون بهر این قصد خرج گزاف بود و اشرفی به قدر کفایت موجود نبود عزم کرد بر فروش اموالی از اموال غیر منقول، در این میان قرعه بر قطعه زمینی اوفتاد در بلادی بس دور و خارج از شهر و جزو شمیرانات "دیباجی" نام! پس قریب به دو هزار متر زمین فروخته شد به قرار بیست هزار تومان که در این میان چهار هزار تومان خرج سفر و مابقی صرف خرید ملکی بغایت نیکو در بلاد مترقیه و شمال شهر طهران حول و حوش "دروازه شمیران"!

این حکایت یادآور شد و در پس آن موارد زیر به ذهن حقیر وارد :
- این که نقل شود "از فضل پدر تو را چه حاصل " جمله ایست در غایت درستی! که فرزندان ( و به طبع آن نوادگان) نه از فضیلت حج آن مرحوم بهره ای دارند و نه مالی از بهر زمینی در دیباجی ( گر ملک هم اکنون نیز بود! بسی برج علم کرده بودند و خود و فرزندان را کس نبود یارای تکانیدن حتی به توپ! تا هفت پشت)
- بسی فیض بردیم از بهر تورم! که مالی در نیم قرن پیش کفایت ابتیاع دو هزار متر زمین بوده و اکنون یک من و نیم گوشت! و مالی که باعث واجب شدن حج میگردیده اکنون بهای خرید ملاعبیست "تدی بیر " نام!
- حاج میرزا علی مال نیاندوخت بهر امور دنیوی! مال را نهاد در راه سفر آخرت! تو نیز بیهوده به خلف خود فیض مرسان! مال را صرف زندگانی خود کن ( هر گونه که صلاح دانی) و از حال دست داده فیض ببر!
کفایت کتابت، در پناه حق

No comments: