Wednesday, February 1, 2006

Valentine

ببینید، خودم هم بهتر از شما میدونم که تا تولدم یه 6، 7 ماهی مونده اینم خوب میدونم که تا عید یه 2 ماهی داریم اما حالا نمیشه یکی به خاطر رضای خدا هم که شده برای منِ طفلکی یه کِشِ سر بخره؟!

آخه تقصیر من چیه که تو راهم از خونه تا دانشگاه و از دانشگاه تا خونه و از خونه تا کلاس زبان و از کلاس زبان تا خونه و از دانشگاه تا کلاس زبان و ( اممم نه! خوب این یکی برگشت نداره!) هیچ کش سر فروشی ی وجود نداره؟ خب آخه تقصیر من چیه که تنبلیم میاد راهم رو دور کنم برم کش سر فروشی پیدا کنم؟ به خدا خسته شدم انقدر از این کش قدیمیا که مثل نخ شده و دقیقه ای سه بار هم باز میشه زدم به کلم یا کش مونا رو ور داشتم و به هزار حیلت (!) یه جوری بستم به موهام که نفهمه ولی نصف روز که گذشته پس گرفته یا مثل درویشا موهام رو ریختم دورم بعد الکتریسیته شده بعد یه دونه از این کش قدیمیا که مثل نخ...

خلاصه که اگه این روند همینطور ادامه پیدا کنه میرم موهام رو یه طوری میزنم که حالا حالاها نیاز به هیچ گونه کش سر و گل سر و منجوق و ملیله (!) نداشته باشه!

آهان! تا یادم نرفته بگم که این اصلاً یک تهدید پوچ و توخالی نبود.

No comments: