رویا خودِ بیداریه
میگویند یکی از صاحبان کرامت در عصر حاضر، که دیده بصیرت هم داشته به زیارت امام رضا میرود. بعد از زیارت از او میپرسند چه دیدی؟ جواب میشنوند " مشتی کلاغ و لاشخور که بر مرداری نشسته و با هم بر سر مردار دعوا میکنند".
فکر نمیکنم این قضیه در هنگام عزاداری برای امام حسین فرق چندانی داشته باشد. شکی نیست که عزاداری در سوگ سالار شهیدان اگر نگوییم واجب، حداقل احترام به کسی است که چهار ده قرن پیش "آزادیخواه" بوده. اما این همه تحریف؟ این همه خرافه؟ این همه سنت ناپسند؟
تیغ وعلم که دیگر همه میدانند نشاندهنده صلیب است. سه تیغه ( یا کلا تعداد فرد تیغه) بودنش هم که شخصا من را به یاد " پدر، پسر و روحالقدس"میاندازد. همه میدانند ولی گنده لات محل اگر زیر علم بیست و هفت تیغه کمتر برود کسر شان است! گنده لات شرمنده نوچه شود؟ اصلا! ابدا!
قمه زدن ( که خوشبختانه تا حدود زیادی منسوخ شده) که هیچ ربطی به فلسفه قیام امام حسین ندارد. ( هیچ وقت منظره آن وانت سفید که یک مشت آدم از حال رفته به کنارههایش تکیه داده بودند و خون شره شره از بدنه وانت میریخت از ذهنم پاک نمیشود شاید "العلم فی الصغر کان النقش فی الحجر") ولی هستند آدمهایی که از قول خودشان شنیدم:"من اگه روز عاشورا قمه نزنم اصلا این فرق سرم خارش میگیره!"
شام امام حسین هم که داستانی به تمام معنا تاسف انگیز! قبول! شام تبرک، شام بیمه امام حسین، اما این طور؟ درون اماکن عزاداری( مسجد، تکیه، ...) از اذان تا چند ساعت بعد که سخنرانی و مداحی دارد، عزادار هست اما ازدحام واقعی وقتی است که بحث شام شروع میشود! بیرون محل غلغله!!! طوری که عزادار بینوا زیر دست و پا له میشود!! خب پدر نامرد!!! نمک میخوری نمکدان میشکنی؟
فقط شام؟ به خاطر تبرک؟ پیش قاضی معلق بازی؟ تبرک؟ یا مفتی؟ اگر تبرک چرا دو تا ظرف هم میزنی زیر بغل؟ ( البته همه مهمون امام حسین هستن، هر کسی رو بخواد دعوت میکنه به من و تو هم ربطی نداره)
خلاصه!! داستان بوسیدن گلوی برادر... دروغ! داستان سر بریده جلوی فرزند داغ دیده... دروغ! داستان عروسی حضرت قاسم.... دروغ! پیرزن در آب فرات... دروغ!! این همه حاشیه؟ خرافه؟ برای چیزی که نفس حقیقتش به اندازه کافی در وجود همه فریاد میزند!
همین :" اگر دین ندارید لا اقل آزاده باشید" کافیست تا یک دنیا را زیر ورو کند! اونوقت چسیبیدیم به حواشی. بریم سراغ "چرایی" عاشورا! امام حسین از اینکه ما به اسمش شام ندیم غمی ندارد. از یاد رفتن اون چیزهایی که به خاطرش قیام کرد فکرمیکنم خیلی بیشتر ناراحتشون کنه.
**
پی نویس: میدونم، این حرفا که زدم خیلی به گروه خونیم نمیخوره اما رو دلم مونده بود،درست یا غلطش رو نمیدونم اما باید میگفتم! من هم خیلی "چرایی" عاشورا رو نمیدونم ولی خیلی دوست دارم برم دنبالش. از "حماسه حسینی " مطهری هم باید شروع کنم ( اگه اینرسی بذاره!)
No comments:
Post a Comment