Wednesday, April 6, 2005

اندر احوالات نکاح دگران وبلیه نازله

کتیبه ای که اکسیژن بانو در این بلاغ نهاد و وقایعی که در ازمنه اخیر و بعد نکاح صبیتین ابوی بنده بر من رفته مرا بر آن داشت که به سیاق گذشته کتیبه ای در اینجا حک کنم و اذهان را روشن.
هان ای فرزند! بدان که گر در این خیالی که خواهران و برادران خود زودتر به بیت البخت فرستی و در بیت ابا و اجدادی طاق مانی و برای خود سروری کنی ، در جهل مرکب به سر بری و در ره گمرهی به هروله میروی که گر چون منی مزایا و معایب این امر در میزان گذاری و به عواقب وخیمش واقف شوی ، هر آینه خواهر و برادر خود رها نکنی و خواستگاران خواهر از در برانی و پای برادر در بند کنی و تا خود مرخص نشوی مانع شوی نکاح آنان را !
که از جمله آن بلیه چندی به اختصار باز گویم که اولین و مهیب ترین این بلیه " الفلوس" است که تا صباحی بعد از برگزاری آن جشن عظیم یا حمل جهاز به بیت نو ، خزانه ملوکانه ابوی خالیست! و دیناری برای عیش و نوش آن جناب ( یعنی بده حقیر و امثال) موجود نیست که به قول دوستی :" الفلوس للعروسیة کلها"
و دیم آن "اعمال البیت " است که گر تا کنون نیمی از آن بر گرده ات بود زین پس نیم دگر هم بر گرده ات نهند و خود ملامت کنی از سر انجام و راهی بر تو نسیت جز انجام!
و سیم آن " صله رحم نوروزی" است که چون تک افتادی دگر نتوانی غور کنی در زیر آب ! وچون خواهی به زیر آب روی عتاب آید :" تنها می خواهی تو خونه چه غلطی بکنی؟ هان؟"
و آخر آن " العقده مع ثلاث پیچات" است که چون والدین را فرزندی نماند، عقود " کی میای؟ کی میری ؟ از کجا میای؟ چرا میری؟" همگی زان توست!
حال که بلیه گفتم دگر مجالی نیست از نعم گویم که خود کتیبه ای جداگانه طالب است که به دیده منت ! مرقوم کنم ان شا الله!

No comments: