Sunday, January 8, 2006

ملت صف پسند

یکی از اموراتی که همواره ما را به تفکر و تعقل وا می‌ دارد، همانا دیدن مردمانی است در هنگام گرگ و میش هوا، اندر صف طویل "حلیب السوبسیدیه" ! آن مردمانی که خواب بر خود حرام کرده‌اند و از این رو هوش به سر ندارند! چنانکه از ایشان نامشان را پرسی خواهند گفت:"فضولی؟"! گه گاه این صف تا صلات ظهر و بعد از آن نیز برقرار است.
بنده حقیر سراپا تقصیر سه علت یافتم به عقل ناقص خود که معلولشان این صفوف طویل و بهم پیوسته آحاد مردم است به قرار زیر:
-بیکاری؛ چه مایه اشتغالی از این بالاتر برای پیر مردان و پیر زنان بیکار!؟ آنان که نه کاری از برایشان است و نه باری بر دوششان. حال که می خواهند در خانه جلوس کنند و سیر دیوارهای بیت کنند یا گل و بوته فرش را شمارش، چه بهتر که عضلات مبارک تکان داده و در این صف طویل قرار کنند که بلکه هم اقتصاد اهل بیت مددی باشد هم اندکی از مخ جنس مقابل(از نوع فرتوت!) را تیریت کنند!!
-فقر مفرط؛ آنان که محتاج نان شبی هستند وفی الحال اگر این حلیب به ورید آنان "آنژکسیون" نشود جا به جا در صف سقط میشوند! یا اینکه چنان محتاج مال دنیا هستند که به خیال خود با این صرفه جویی مالی بدست آورنده بادآورده و ثروتی چنان هنگفت که هرکس بیند با خود گوید:" به یقین ثروت بسی والاتر از علم !"
-قلت قوه عقلیه؛ کدام شیر پاک خورده‌ای است که این شندر قاز! به کارش نیاید ولی به خاطر تهیه ماست و دوغ و خلاصه رقابت با کارخانجات لبنی وطنی! خروس خان منزل را ترک کند به قصد حلیب؟ مگر او که قوه مجنونیه‌اش بر قوه عقلیه‌اش غلبه کرده!
بعد از آن اندیشیدم که دسته دوم نیز اندکی به دسته سوم تعلق دارند ازیراک عقلی به سر مبارک بود به جای نصف روز پوکیدن در صف خیابانها پویش میکردند و دستی دراز! به حق درآمدی بس بیش نصیب شود!
بعد از آن خدای عزوجل شکر بسی کردم! که بار پروردگارا شکرت! نه آنقدر پیر و به درد نخورم که جنباندن در صف به از تلپ شدن در بیت و نه فقیرم به مدد شیخ(قربانه و فدایه!) که محتاج نیم دینارحلیب السوبسید و عقلی در سر دارم خورده هوشی، سر سوزن ذوقی،( پس چرا نه اهل کاشانم نه پیشه ام نقاشی ندانم!)
علی ای حالٍ منتظر شنیدن دیگر علل این صف طویل هستم.
به سلوک دراویش:یا حق!

No comments: