Thursday, March 10, 2005

تهران 20

داشت می گفت"شهر مال ما است با ...و...و...می تونیم خوب زندگی کنیم"
ولی حالا این خوب زندگی کردن به چیه؟به خوب خوردن؟ خوب گردش کردن؟خوب پوشیدن؟به چی؟؟
کلی حرف فلسفی داشتم که بزنم اما الان نصفه شبه بد جور یخوابم میاد فقط همین قدر که به قول دوستم با هر ملاکی هم که خوب زندگی کنیم اگر از هویتمون دور شیم نمی شه بهش گفت خوب زندگی کردن.
*
هفته پیش تو حذف و اضافه تربیت بدنی گرفتم .در نتیجه 2 جلسه تشکیل شده بود و من نرفته بودم.نمی دونم چی شد موقع ثبت نام خانومه از در دوستی با ما دراومد و جلسه هفته قبلش رو واسم حاضر زد.امروز که می شد جلسه اول بنده وقتی رفتم هیشکی نیومده بود .جناب مربی فرمودن که مگه جلسه پیش نبودی، بچه ها که گفتن نمیان!!
نمی دونستم بگم بودم یا نبوم! خلاصه یه من و منی کردم آخرشم خودش گفت باشه پس من اون جلسه ای که نبودی برات حاضر می زنم!منم در حالیکه قند تو دلم آب می شد یه قیافه حق به جانب گرفتم و خداحافظی وحلاص!
دو جلسه نرفتم.دو جلسه حاضر خوردم.دو جلسه دیگه هم می تونم غیبت کنم D:
*
لازمه برای نوشنن این پست از یکی از دوستام خیلی تشکر کنم.یکی از بهترین دوستام.ایول به این مرام واقعا.ایول!
برم واسش آف بذارم چون اینجا رو نمی خونه چاپلوسیام هدر میره!!

تا بعد

No comments: